#سؤال
تعبیر "و اَمّا بعدُ" را تحلیل کنید.
#جواب
واو در"و اَمّا بعدُ..." حرف عطف است که ما بعد را به ماقبل(که همان بَسْمله و حَمْدله باشد) پیوند می دهد...
و واژه "اَمّا" نیز اسم شرط است به معنی
"مَهْما"، که البته این اَمّا جانشین فعل شرط نیز هست و در اصل چنین بوده است "مَهْما یَکُنْ مِن شیئٍ" (هرچه پیش بیاید... این کار مثلا واقع می شود) که این گونه تعبیر شرطی، دلالت بر تحقق حتمی جواب می کند...
قال ابنُ مالک فی ذلک:
"اَمّا" کَ"مَهْما یَکُ مِنْ شیئٍ" و" فا"
لِتِلْوِ تِلْوِها وجوباً اُلِفا
یعنی "اَمّا" به منزله"مَهما..." است که از ادوات شرطیه است، از این رو به فای جوابیه نیاز دارد، که این فای جوابیه در تالیِ تالیِ "اَمّا"(مابعدِ مابعدِ اَمّا=مابعدِ دوم) می آید،
مثل"اَمّا علیٌّ فَقائمٌ"، و مثل همان ترکیب مورد سوال شما یعنی" اَمّا بعدُ فَقال..."
#سوال
چرا فای جوابیه بعد از مابعدِ اولِ
اَمّا نمی آید یعنی چرا نمی گویند مثلا:
"اَمّا فعلیٌّ قائمٌ"؟
#جواب:
چون همان طور که گفتیم این"اَمّا" جانشین فعل شرط است،از این رو باید بین اَمّا و حرف جواب فاصله باشد همان گونه که بین خودِ فعل شرط و بین فای جوابیه فاصله است.
و فاصله بین "اَمّا" و حرف جوابیه ی فا یکی از چند امر زیر است:
مبتدا،خبر،مفعول،ظرف یا جار و مجرور،
جمله شرط و...(مثال ها و شواهد در کتب ادبی در دسترس است)
و واژه"بعدُ" ظرف است و محلاً منصوب است بنابر ظرفیت یعنی مفعول فیه، و متعلق است به خودِ همین"اَمّا"، زیرا
رنگ و صبغه فعلی دارد(توضیح داده شد که به جای فعل شرط نشسته است)
و اما این "بعدُ" لفظاً مبنی بر ضمه است، چون مضاف الیه آن حذف شده است و معنایش مورد نظر است یعنی "اَمّا بعدَ البَسْمَلةِ و الْحَمْدلةِ فَقال..."
واژه "بعد" که از جمله ظروف دائم الاضافة است،معمولاً مضاف الیه آن در کلام می آید مثل"جاء علیٌّ بعدَ العصرِ"
اما گاهی اوقات از اضافه قطع می شود و ۴حالت پیدا می کند که در ٣ حالت معرب است و در ١ حالت، مبنی که در این جا به همین حالتِ بنایی اش اشارت رفت و تفصیلش در آثار مفصل نحوی مانند مغنی اللبیب تعقیب شود...